English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (9112 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the belligernt powers U دول متحارب
the belligernt powers U دولتهای درحال جنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the three powers U قوای ثلاثه
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U حذف توان کامپیوتر
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers U قدرت نیرو
powers U شدت
powers U توانایی
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
the powers U دولتهای بزرگ
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers U خاموش کردن یک وسیله
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers U توان از دست رفته
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers U انرژی
powers U قوه
powers U راندن
powers U توان
powers U نیرو
powers U توان برقی
powers U زور بکاربردن
powers U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powers U قدرت دیدذره بین
powers U اقتدار سلطه نیروی برق
powers U برق
powers U زور
powers U قدرت
powers U توان نیرو
powers U برتری
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers U اقتدار و اختیار
powers U قوه یا توان
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
powers U برقی
powers U دستگاه برقی
powers U دولت
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
o merciful powers U ای خدایان بخشنده
To have full powers. U اختیارات کامل داشتن
to delegate one's powers to somebody U اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن [اصطلاح رسمی]
mechanical powers U گوه
mechanical powers U غرغره چرخ
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
division of powers U تفکیک قوا
full powers U اختیارات تام
monrovia powers U قدرتهای مونروویا
give powers U به کسی وکالت دادن
hostile powers U دول متخاصم
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
the active powers of the mind U قوای عامله متحر
principle of separation of powers U اصل تفکیک قوا
give soneone powers U به کسی وکالت دادن
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com